جدول جو
جدول جو

معنی لوی سری - جستجوی لغت در جدول جو

لوی سری
کوه های اطراف دهکده کندلوس نور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ)
صفت لوطی. جوانمردی. بخشندگی. آزادگی.
- لوطی گری سر کسی شدن، از آداب لوطیان بوئی و بهره ای داشتن
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ سَ)
خوش رفتاری. خوش اخلاقی
لغت نامه دهخدا
(گُ / گَ یِ سُ)
سرخ روده راگویند و آن محل گذشتن آب و دانه است. (برهان) (آنندراج). مری، گلوی سرخ مردم و گوسپند و جز آن و آن سر معده و شکنبه است، چسبیده به حلقوم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
موضعی به ناتل رستاق از نور مازندران. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 111)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
ننری. رجوع به لوس گیری شود
لغت نامه دهخدا
(ژِ)
شارل مارسیال. کاردینال فرانسوی، اسقف و کشیش بزرگ افریقا. مولدباین (1825-1892 میلادی). بنیان گذار کارهای مدارس شرقی و پدرهای سفید. وی بدستیاری راهبین فرانسوی موسوم به پدرهای سفید در قرطاجنه از 1876 میلادی به حفریات و تحقیقات شروع کرد. نتایج کار وی به طبع نیز رسیده است. (ایران باستان ج 1 ص 57)
لغت نامه دهخدا
خودرایی، سر پیچی از اطاعت (قانون یا بزرگتران) تمرد، بی باکی گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
داشواری (گویش تهرانی) بامونگری عمل لوطی جوانمردی: فلانی خیلی لوطی گری دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوس گری
تصویر لوس گری
خود را بیجا عزیز نمودن ننری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوطی گری
تصویر لوطی گری
((گَ))
جوانمردی
فرهنگ فارسی معین
جوانمردی، سخاوت، سماحت، فتوت، گذشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از تکه های سازی مربوط به موسیقی غرب مازندران که با نی چوپانی
فرهنگ گویش مازندرانی
هنگام سپیده، روی تپه
فرهنگ گویش مازندرانی
به هنگام شب
فرهنگ گویش مازندرانی
ریسمانی که با آن شاخ گاو را بندند
فرهنگ گویش مازندرانی
له شده
فرهنگ گویش مازندرانی
زیردیگی
فرهنگ گویش مازندرانی
گوسفندی که پوست بدنش سیاه و سرش سفید است
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در لفور سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ناتل رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی جنگلی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
لنگ سری
فرهنگ گویش مازندرانی
از ارتفاعات کلاردشت شهرستان چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
به هنگام کوچ، کاری را به رایگان برای شخص کوچنده انجام دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
مزد آب داری، سود
فرهنگ گویش مازندرانی
انعامی که در جشن ها به عنوان هدیه به آشپز پرداخت شود، چشمه و مرتعی در کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی